[عمران و معماری] نیروی آب شستگی [زمین شناسی] نیروی آب شستگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: horsetail
(چرک و کثافت یا هر چیز که در اثر ساییدن و شستشو به جا مانده باشد) کثافت
[نساجی] نوعی ماشین شستشوی کلاف نخ پشمی
[نساجی] ماشین شستشوی طنابی پارچه
ته نشین، باقی مانده، پس مانده، زیادتی، فضله، فضولات، پس ماند، قسمت باقی مانده، تفاله مانده سایر معانی: تفاله، مانده، بقیه، مابقی، (شیمی) پس مانده ی تقطیر، ته مانده، فاضل [علوم دامی] پسمان، ب ...
پاک کردن، ساییدن، مالیدن، ساییده شدن، اصطکاک پیدا کردن سایر معانی: (با دست یا حوله و غیره) مالش دادن، ماساژ دادن، مالاندن، برماسیدن، مشت و مال دادن، (با مالش و غیره) پرداخت کردن، صیقل دادن، ...