[ریاضیات] منحنی سکانت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] ضریب ارتجاعی سکانتی
تنکه زنانه، شورت زنانه
خسیسانه سایر معانی: کم کم، بمقدار کم
کمی، تنگی
کم، غیر کافی، اندک قلیل سایر معانی: ناکافی، نابسنده، اندک، قلیل، دور از هم، تنک، کم پشت، کوچک، تنگ و تاریک، کم فضا، بسته
برق زننده، تابناک
برگ بیدی سایر معانی: رجوع شود به: spiderwort
کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا سایر معانی: کمداشت، کمیابی، (در اصل) گرانی، گزافی، گرانبهایی، کمبود خوراک، قحطی
نا مناسبی، نارسایی، بی کفایتی، نابسندگی، عدم تکافو سایر معانی: عدم کفایت، نابسندیدگی، کمبود، کمداشت، ناکافی بودن [حسابداری] عدم کفایت [ریاضیات] بی کفایتی، عدم تکافو، نارسائی ...
نامساعد، نابسنده، غیر کافی سایر معانی: ناکافی، کم، بی صلاحیت، بی لیاقت، ناشایسته [ریاضیات] ناکافی
بطور نامناسب، ازروی بی کفایتی، بطور غیر کافی