[ریاضیات] منحنی سکانت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] ضریب ارتجاعی سکانتی
تنکه زنانه، شورت زنانه
خسیسانه سایر معانی: کم کم، بمقدار کم
کم، غیر کافی، اندک قلیل سایر معانی: ناکافی، نابسنده، اندک، قلیل، دور از هم، تنک، کم پشت، کوچک، تنگ و تاریک، کم فضا، بسته
برق زننده، تابناک
برگ بیدی سایر معانی: رجوع شود به: spiderwort
کمبود، کمیابی و گرانی، قحط و غلا سایر معانی: کمداشت، کمیابی، (در اصل) گرانی، گزافی، گرانبهایی، کمبود خوراک، قحطی
نا مناسبی، نارسایی، بی کفایتی، نابسندگی، عدم تکافو سایر معانی: عدم کفایت، نابسندیدگی، کمبود، کمداشت، ناکافی بودن [حسابداری] عدم کفایت [ریاضیات] بی کفایتی، عدم تکافو، نارسائی ...
بطور نامناسب، ازروی بی کفایتی، بطور غیر کافی
(پزشکی) سرخکدار، سرخجه دار، سرخکی، دچارسرخجه، کرم گرفته، دارای کرم کدوگوشت
اهنگ، تصنیف، ترانه، نغمه، لحن، اهنگ شیرین، صدای موسیقی نوا، خنیا، نواخت سایر معانی: (موسیقی) ملودی (در برابر: هارمونی harmony)، تک نوایی، آواز همراه با تک نوایی [سینما] نوا ...