inadequate
/ˌɪˈnædəkwət/

معنی

نامساعد، نابسنده، غیر کافی
سایر معانی: ناکافی، کم، بی صلاحیت، بی لیاقت، ناشایسته
[ریاضیات] ناکافی

دیکشنری

ناکافی است
صفت
inadequate, insufficientنابسنده
inadequate, skimp, incomplete, scanty, shortغیر کافی
unfavorable, bad, inimical, inadequate, uneven, unfairنامساعد

ترجمه آنلاین

ناکافی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.