هنر خام [هنرهای تجسمی] هنر افراد آموزشندیده، مانند کودکان و افراد روانپریش و غیرحرفهایها
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] آرک کوچک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وحشی، بی رحم، حیوان صفت، جانور خوی، شهوانی سایر معانی: جانورمانند، سبع، خونخوار، بی مروت، ددمنش، ددمنشانه، وحشیانه، ظالمانه، شدید، سخت و شدید، رک و راست (و ناخوشایند)، (مهجور) وابسته به جانو ...
جانور خویی، حیوان صفت نمودن
وحشی شدن، وحشی یا حیوان صفت کردن سایر معانی: حیوانی کردن، وحشی کردن یا شدن، خونخوار کردن یا شدن، سبع کردن یا شدن
حیوان، جانور، مخلوق، ادم بی شعور و کودن یا شهوانی، بی خرد، بی رحم، سبع، خشن، حیوان صفت، جانور خوی سایر معانی: زبان بسته، فاقد قدرت تعقل و استدلال، بی شعور، فاقد خود آگاهی و درایت، پوست کلفت، ...
[کامپیوتر] روش برنامه سازی پرقدرت ( در مقابل روش ظرفیت )
[حقوق] حکم باطل و بلا اثر، تهدید تو خالی
دو شاخه، چوب زیر بغل، عصای زیر بغل، چوب پا، محل انشعاب شاخه از بدنه درخت، دو قاچ جلو و عقب، دوشاخه زیر چیزی گذاشتن، با چوب زیر بغل راه رفتن سایر معانی: (برای پا شکسته ها و غیره) چوب زیر بغل، ...
[نساجی] پشم ران - پشم ران گوسفند مرینوس (که پشمی ضخیم و زبر و دارای خار و خس و دانه است
گربه رقصونی
[زمین شناسی] فروتیت، داویدیت.