سخن، سخن مرموز، نشان مرموز سایر معانی: (هریک از حروف الفبای ملل اسکاندیناوی و آلمانی باستان از حدود 300 میلادی به بعد) روون، نگاشته شده با حروف روون، طلسم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] گیرنده تنظیم شده
ماتیاس گرون والد (نقاش آلمانی)
پارچه ی ضخیم پشمی، پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودو پیشتربرای ردای وکیلان است
یکجور گوجه یا الوچه خشک کردنی
مختصر کردن، کوتاه کردن سایر معانی: مخفف کردن، خلاصه کردن [ریاضیات] مختصر کردن، خلاصه کردن، علامت اختصار به کار بردن
الفبا سایر معانی: حروف الفبا، الفابت، وات گروه، واتگان (رجوع شود به: جدول الفابت)، مبادی، اصول اولیه ی هر دانش، مقدمات، مبانی [ریاضیات] الفبا
طلسم، سحر، افسون، جادو گری، جادو، افسون گری، افسون خوانی، تبلیغات سایر معانی: ورد خوانی
نیایش، دعاء سایر معانی: (متوسل شدن به خداوند یا خدایان یا مقدسان و غیره برای کمک یا برکت یا الهام و غیره) توسل، دست یازی، استدعا، دست به دامانی، احضار ارواح خبیث، فراخوانی شیطان
دست کم گرفتن، به حداقل رساندن، کمینه کردن، کمینه ساختن، کوچک شمردن سایر معانی: کهینه کردن، کمینه نمایی کردن [کامپیوتر] کوچم سازی، کوچک کردن - کوچک نمودن یک پنجره تا حد امکان ؛ این کار به معن ...
هنر، سر، شبیه، صنعت، حرفه، خفا، پیشه، رمز، معما، لغز، راز سایر معانی: (داستان یا نمایش) معماآمیز، مبهم و پیچیده، (جمع - به ویژه در عهد باستان) مراسم سری مذهبی (که فقط خواص حق شرکت در آنرا دا ...
کاستن، چیدن، پوست کندن، تراشیدن، سرشاخه زدن، قسمت ای زائد چیزی را چیدن سایر معانی: (پوست یا رویه یا پستی و بلندی سطح چیزی را) تراشیدن، زدن، کندن، (معمولا با: down) کاستن (به ویژه هزینه را)، ...