پاره اجر، قلوه سنگ، خرده سنگ، سنگ نتراشیده، ویران کردن سایر معانی: پاره سنگ، (در اثر زلزله یا بمب یا خراب کردن و غیره) آوار، خاک و آجر، پاره آجر، آخال، بنایی با پاره سنگ، (دیوار یا ساختمان و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] بتن لاشه سنگی - بتن قلوه سنگ [زمین شناسی] بتن لاشه سنگی، بتن قلوه سنگ
[زمین شناسی] زهکش سنگ چین
[زمین شناسی] یخرفت رابلی - الف) واژه انگلیسی برای نهشته های رابلی حاصل خاکره در شرایط پیرامون یخچالی. ب) توده درشت واریزه های زاویه دار در خمیره ای خالی دارای منشأ یخچالی.
[عمران و معماری] لاشه چینی [زمین شناسی] لاشه چینی
[زمین شناسی] سنگ چین لاشه ای،بنایی با سنگ لاشه
[عمران و معماری] سنگچینی بدون ملات
[عمران و معماری] سنگریز دستچینی
[زمین شناسی] سنگریز با سنگ شکسته
ریزه سایر معانی: آوار، چیزی که در نتیجه خرابی بدست اید [عمران و معماری] آوار - ماده خرد و ریز - محصول آب رودخانه [خاک شناسی] پوده [آب و خاک] خاک و خاشاک
تفاله، روده، نخاله، اشغال، خاکروبه، زباله، فضولات، خش، اشغال خاکروبه سایر معانی: چیز بی ارزش یا زننده، آشغال [عمران و معماری] زباله - آشغال [کامپیوتر] داده ناخواسته ؛ آشغال ؛ زباله [بهداشت] ...
تخته سنگ، سنگ، صخره، تکان، تخته سنگ یا صخره، سنگ خاره، جنبش، جنباندن، تکان نوسانی دادن سایر معانی: پاره سنگ، قلوه سنگ، سنگ پاره، (هرچیز محکم و صخره مانند) پایه، پناه، (معمولا جمع) تباهی، ناب ...