rubble
معنی
پاره اجر، قلوه سنگ، خرده سنگ، سنگ نتراشیده، ویران کردن
سایر معانی: پاره سنگ، (در اثر زلزله یا بمب یا خراب کردن و غیره) آوار، خاک و آجر، پاره آجر، آخال، بنایی با پاره سنگ، (دیوار یا ساختمان و غیره) ساخته شده از پاره سنگ، پاره سنگی (rubblework هم می گویند)
[عمران و معماری] سنگ لاشه - قطعه سنگ - لاشه سنگ - آوار - قلوه سنگ
[زمین شناسی] سنگ لاشه، قطعه سنگ، قلوه سنگ، لاشه سنگ
[آب و خاک] لاشه سنگ
سایر معانی: پاره سنگ، (در اثر زلزله یا بمب یا خراب کردن و غیره) آوار، خاک و آجر، پاره آجر، آخال، بنایی با پاره سنگ، (دیوار یا ساختمان و غیره) ساخته شده از پاره سنگ، پاره سنگی (rubblework هم می گویند)
[عمران و معماری] سنگ لاشه - قطعه سنگ - لاشه سنگ - آوار - قلوه سنگ
[زمین شناسی] سنگ لاشه، قطعه سنگ، قلوه سنگ، لاشه سنگ
[آب و خاک] لاشه سنگ
دیکشنری
خرابه
اسم
rubble, cobblestoneقلوه سنگ
rubbleخرده سنگ
rubbleسنگ نتراشیده
brickbat, rubbleپاره اجر
فعل
destroy, havoc, raze, rubble, demolish, devastateویران کردن
ترجمه آنلاین
قلوه سنگ