[نساجی] عمق ناصافی ( رنگ )
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] گردی ذرات رسوبی
[عمران و معماری] زبری معادل ماسه ای
[آب و خاک] ضریب زبری هیدرولیک
[زمین شناسی] آزمایش بین المللی ناهمواری جاده(IRRE)
[زمین شناسی] شاخص ناهمواری بین المللی (IRI)
سرکشی، خودسری، کج خلقی، بدخویی
دندانه دار بودن، ناهمواری، بریدگی
تندی، سختی، خشونت، سخت گیری، ظلم، دقت زیاد سایر معانی: شدت، ستهمی، صلابت، فرسختی، جور، سرکوبگری، گرما یا سرمای شدید، دقت، نازک بینی، سفتی، سختناکی (به ویژه سختناکی بافت ها یا اندام بدن)، رجو ...
شالوده، بافت، بافندگی، بافته، تار و پود، پارچه منسوج، دارای بافت ویژهای نمودن سایر معانی: بافت (روش بافتن)، ویژگی، خصوصیت، نهاد، ترکیب، ساختار، (نرمی یا زبری و غیره) پرماس، دارای بافت بخصوص ...
[نساجی] نایکنواختی رنگ
شاخص ناهمواری ترکیبیای که بر مبنای میانگین شاخص ناهمواری مسیر دو چرخ وسیله نقلیه تعیین میشود [درونشهری]
واژههای مصوب فرهنگستان