معنی

تندی، سختی، خشونت، سخت گیری، ظلم، دقت زیاد
سایر معانی: شدت، ستهمی، صلابت، فرسختی، جور، سرکوبگری، گرما یا سرمای شدید، دقت، نازک بینی، سفتی، سختناکی (به ویژه سختناکی بافت ها یا اندام بدن)، رجوع شود به: rigidity

دیکشنری

سختی
اسم
crackdown, rigor, astringency, rigidity, austerity, severityسخت گیری
rigor, solicitude, particularity, scrupulosity, rigourدقت زیاد
oppression, injustice, cruelty, tyranny, rigourظلم
hardness, hardship, difficulty, adversity, trouble, rigorسختی
speed, velocity, rigor, pungency, celerity, heatتندی
violence, cruelty, roughness, severity, harshness, rigorخشونت

ترجمه آنلاین

سخت گیری

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.