کاملا، بکلی، جمعا، مطلقا سایر معانی: مطلقا، کاملا، بکلی [مهندسی گاز] مطلقا، کاملا، بکلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیمت یابی کردن، ارزشیابی کردن، تعیین قیمت نمودن، ارزش چیزی رامعین کردن، ارزیابی کردن [حقوق] تقویم کردن، ارزیابی کردن، ارزشیابی کردن