تسمه، نوار، روبان، تراشه، نخ، نوار ماشین تحریر، باریک شدن سایر معانی: (هر چیز روبان مانند یا نوار مانند) باریکه، نواره، (جمع) ژنده، مندرس، پاره پاره، نشان، جایزه (به صورت روبان مزین)، پاره پ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] کابل نواری [برق و الکترونیک] کابل نواری - کابل نواری کابل تخت ساخته شده از چندین سیمهای عایق شده گرد که در کنار یکدیگر قرار داده می شوند و با فرایندی به یکدیگر چسبانده یامتصل می ش ...
[زمین شناسی] ژاسپ نواری - ژاسپی که با نوارهای موازی روبان مانند با رنگهای یا سایه های رنگهای متناوب، به زیبایی راه راه شده است. (مثلاً به رنگهای قرمز، سبز و خصوصاً قهوه ای). مترادف: ژاسپ نوا ...
[نساجی] ماشین شش لا تخت باف - ماشین روبان
آبسنگ نواری [اقیانوسشناسی] آبسنگی خطی (linear reef) در میان آبسنگ سدی کبیر (Great Barrier Reef) در ساحل استرالیا که دو سر آن به سمت داخل خم شده است و به شکل هلالی در ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
رجوع شود به: nemertean
tape carbon نوار کاربنی [کامپیوتر] نوار کارینی
[کامپیوتر] نوار فیلم
تیکه تیکه، ژنده
گلابتون، سرمه
اتحاد، میدان، باند، نوار، ارکستر، روبان، بند و زنجیر، لولا، دستهء موسیقی، باند یا بانداژ، نوار زخم بندی، نوار پیچیدن، فتق بند، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن، دسته کردن، بصورت نوار در اوردن، با ...