اطناب، پرگویی، روده درازی، دراز نویسی سایر معانی: دراز نویسی، اطناب، پرگویی، روده درازی [حقوق] اطناب یا درج مطالب زائد (در لایحه یا سند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخنگو، گوینده، سخن ران، ناطق، متکلم، حرف زن، رئیس مجلس شورا سایر معانی: کسی که حرف می زند، گویشگر، - زبان، سخنور، رییس مجلس شورای ملی، رئیس پارلمان، (آمریکا - s بزرگ) رئیس مجلس نمایندگان (عن ...
سخنران، ناطق، سخنور
سخنگوی زن سایر معانی: سخنگوی زن
مربوط به صدا، خطابی، زبانی، تحت اللفظی، لفظی، شفاهی، حضوری سایر معانی: لغوی، واژه ای، واژی، واجی، کلامی، حرفی، لسانی، وابسته به واژه یا واژه شناسی، واژه گرای، لفاظ، گفتاری، قولی، وابسته به ف ...
پر لفظی، لفاظی