spokeswoman
معنی
سخنگوی زن
سایر معانی: سخنگوی زن
سایر معانی: سخنگوی زن
دیکشنری
سخنگوی
اسم
spokeswomanسخنگوی زن
ترجمه آنلاین
سخنگوی
مترادف
after dinner speaker ، announcer ، elocutionist ، keynoter ، lecturer ، mouth ، mouthpiece ، orator ، public speaker ، rhetorician ، speechmaker ، spokesman ، spokesperson