تعمیر جزئی [حملونقل هوایی] [حملونقل دریایی] تعمیرات کوچک که افزار و قسمتهای مهم کشتی را متأثر ننماید|||[حملونقل هوایی] هرگونه تعمیری که در وزن و تعادل و استحکام سازه& ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شناسنامه تعمیرات واگن [حملونقل ریلی] مدرکی که در آن تمام اطلاعات مربوط به تعمیرات واگن ثبت میشود
[ریاضیات] زمان غیر فعال تعمیراتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] آج دادن
پنچرگیری [مهندسی بسپار - تایر] روشهای گوناگون تعمیر تایری که براثر ورود جسم خارجی به آن پنچر شده است
[حسابداری] دستور کارتعمیرات ویژه
تطبیق، تنظیم، تعدیل، اصلاح، میزان، تسویه، اسباب تنظیم، الت تعدیل سایر معانی: تطبیق دهی، سازگاری، دکمه یا اسباب تنظیم، رگلاژ، میزان ساز، میزان گر، (بیمه) محاسبه ی (برآورد) میزان خسارت، تنزل ق ...
کفاره دادن، جبران کردن، جلب کردن، خشم کسی را فرونشاندن، جلب رضایت کردن سایر معانی: (مهجور) موافق بودن، توافق داشتن، 1 - فورا، به تندی 2- در همان زمان، همدل، متوافق، متفق، یک دل و یک زبان، مت ...
پینه دوز، کیک کابلر، خراز سایر معانی: نوعی مشروب حاوی شراب یا ویسکی و آب پرتقال و شکر، کفش ساز، کارگر اشتباه کار، کارگر ناشی
اصلاح، تصحیح، غلط گیری، تادیب سایر معانی: لغزش گیری، لغزش یابی، راستانش، راستا سازی، مواخذه، ادب کردن، بهسازی، بهکرد، بهبود بخشی، ویرایش، ویراستاری [عمران و معماری] تصحیح - تعدیل - اصلاحیه [ ...
ضایع، معیوب، مختل سایر معانی: خسارت دیده [بهداشت] آسیب دیده
حشره زدایی کردن، (برنامه ی کامپیوتر و غیره ـ یافتن و از بین بردن عیوب و خطاها و اجزای خراب) عیب زدایی کردن، اشکال زدایی کردن [کامپیوتر] اشکال زدایی ؛ اشکال زدائی کردن - اشکال زدایی، رفع اشکا ...