دادن، ارائه دادن، تحویل دادن، در اوردن، ترجمه کردن، تسلیم داشتن سایر معانی: عرضه کردن، تسلیم کردن، صرفنظر کردن، واگذار کردن، عمل به مثل کردن، جواب دادن، تلافی کردن، پس دادن، بازگرداندن، پس ف ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] حکم دادن، رأی دادن (توسط هیأت منصفه)
قابل ارائه
ارائه دهنده
پرداز [هنرهای تجسمی] فرایند تبدیل تصاویر خطی به تصاویر کامل
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] انجام (ارائه) خدمات
تفسیر، تسلیم، تحویل، ترجمه، باز گردانی سایر معانی: (نمایش و غیره) اجرا، ایفا، (نقاشی و غیره) پرداخت، ویرایش، پرداخت
[عمران و معماری] روند تصادفات
اسم خاص مونث
[زمین شناسی] کلارندونین آشکوب قاره ای آمریکای شمالی: میوسن میانی (بالای بارستوین و زیر همفیلین).
[سینما] درآوردن صحیح رنگ [نساجی] تفسیر رنگ
[ریاضیات] گرایش های اقتصادی، روند های اقتصادی