انصراف سایر معانی: انصراف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها سازی، ترک، خبط، فتور و سستی سایر معانی: دورافکنی، دوراندازی، متروکه سازی، واهشتگی، ول شدگی، بی صاحبی، ویرانی، ترک شدگی، قصور، کوتاهی (در انجام وظیفه)، پرویش، مسامحه، ولنگاری، سست کاری، ک ...
گریز، فرار، ترک خدمت، بی وفایی سایر معانی: ترک، رها (سازی)، فرار (از خدمت ارتش یا انجام وظایف)، قال گذاری
زیان، جریمه، جریمه دادن، هدر کردن سایر معانی: تاوان، جزا، ازدست دادن، به گرو دادن، ستانه دادن، محروم شدن از، (در برخی بازی ها: چیز یا امتیازی که در مقابل اشتباه یا باخت از بازیکن گرفته می شو ...
ترک دعوی، چشم پوشیدن از، واگذار کردن سایر معانی: ترک ادعا، گذشتن از حق خود [حقوق] واگذار کردن، بری الذمه کردن، ترک دعوی، اعراض از ادعا یا حق مالکیت، امضاء سند ابراء، سند ابراء ...