کمر، کلیهها، محل کلیهدر بدن سایر معانی: (قدیمی)، ناحیه ی کلیه ها، گرده، صلب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] بیمه اتکایی
تفسیر مجدد سایر معانی: تفسیر مجدد
سرمایه گذاری مجدد سایر معانی: سرمایه گذاری مجدد
تجدید نیرو کردن، نیروی تازه دادن به، باز نیرو بخشیدن سایر معانی: باز نیرو بخشیدن، تجدید نیرو کردن، نیروی تازه دادن به
تقویت اتفاقی [روانشناسی] تقویت پاسخ از طریق محرکی ناخواسته و برنامهریزینشده
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] آرماتورکمکی [زمین شناسی] فولاد غیر پیش تنیده(بتن پیش تنیده)
رگ قیقال
ورزش : لگام براى بالا یا عقب کشیدن سر اسب
[نساجی] تکمیل صیقلی و براق نمودن پارچه ابریشم یا رایون توسط مواد تعاونی و غلتکهای کالندر
[برق و الکترونیک] جهش ؛ جهش زن ؛ بازیابی « دی سی» ؛ بازسازی« دی سی» معرفی یک سطح مرجع که رابطه مشخصی را با شکل موج پالسی مثلاً در قله های مثبت یا منفی آن داشته باشد.
[کامپیوتر] زبان با گرایش متداول تجاری