تمرین، مشق، تکرار، تمرین نمایش سایر معانی: بازگویی، شرح مجدد، (نمایش و کنسرت وغیره) تمرین [سینما] تمرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[روانپزشکی] تمرین رفتاری. تکنیک درمان رفتاری که از طریق آن درمانجو در شرایط درمانی رفتار تازه یا عمل سختی از تمرین و اجرا می کند درمانگر غالباً مدل رفتار می شود و درمانجو را در چگونگی انجام ...
(تئاتر و غیره) تمرین نهایی، اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
[روانپزشکی] مرور ذهنی تفصیلی.
تمرین نهایی [هنرهای نمایشی] آخرین مرحله از تمرین که با تمامی عوامل اجرا، یعنی نور و لباس و صحنه و صدا، انجام میشود و شب قبل از اجرای اصلی است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(نمایش و غیره) در حال تمرین، در دست تمرین
تمرین بازگشت [اعتیاد] یکی از مهارتهای مدارا در پیشگیری از بازگشت که در آن مُراجع، بهطور ذهنی یا در حضور درمانگر، مواجهه با موقعیتهای پرخطر را تمرین میکند ...
عملیات جنگی، رانش ازمایشی، تمرین جنگی، رانش تمرینی سایر معانی: (امریکا - ارتش - خودمانی) تمرین تیراندازی (بدون فشنگ واقعی)، مشق پای قبضه، تمرین بدون مهمات، عملیات جنگی بدون مهمات، تمرین جنگی ...
ازمایش، امتحان، تدبیر، تجربه، تجربه کردن، ازمایش کردن سایر معانی: آزمایش، آزمونه، آروین، آزمونگری، آزمایش کردن، مورد تجربه قرار دادن، آزمودن، امتحان کردن، رجوع شود به: experimentation، عمل [ ...
تعبیه، تمهید، امایش، امادگی، تهیه، تدارک، اماده سازی، تهیه مقدمات، پستایش، امادش، اقدام مقدماتی سایر معانی: آماده سازی، آمایش، مهیاسازی، ترکیب (کردن)، تدوین، درست کردن، آمادگی، سازمندی، بسیج ...
تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام سایر معانی: بسکرد، چندبارگی، دمادمی، دمگیری، پدیساری، عمل تکرار شده [عمران و معماری] تکرار [برق و الکترونیک] تکرار [صنایع غذایی] تکرار [ریاضی ...
1. اجراهای مقدماتی پیش از اجرای اصلی نمایش، با حضور بازیگران و عوامل نمایش، برای آماده کردن اجرای نهایی 2. اجرای صحنه توسط بازیگران پیش از فیلمبرداری برای آمادگی بیشتر [هنرهای نمایشی] ...