[عمران و معماری] جزیره ایمنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پناه گاه بی نوایان
پناهگاه کوهستانی [گردشگری و جهانگردی] اقامتگاهی دورافتاده واقع در ناحیهای کوهستانی که مجموعهای از تسهیلات را در اختیار گردشگران قرار میدهد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کشتی، صندوقچه، قایق سایر معانی: (در اصل) صندوق، خزانه، رجوع شود به: ark of the covenant، (در کنیسه) پستویی که تورات را در آن نگه می دارند، پناهگاه، پشت وپناه، ملجا، (انجیل) کشتی نوح، کشتی ته ...
نهانگاه، فراری، فرار، مخفی گاه سایر معانی: گریزگاه
مخفیگاه (به ویژه مخفیگاه تبهکاران)، آبشتنگاه، پنهانگاه، اختفا
سر گردان، اواره، غریب، دربدر، بی خانمان، بی مسکن، خانه بدوش، بی مکان و منزل سایر معانی: بی کاشانه، آواره
دربدر، منفور، مطرود، رانده سایر معانی: رانده شده، دور افکنده، واخورده، وازده، شخص یا چیز وازده یا دور انداخته شده
پرت، مخرج، درب، درگاه، در رو، بندرگاه، بندر، بندر ورودی، مبدا مسافرت، دورازه، شراب شیرین، لنگر گاه، حمل کردن، بردن، ببندر اوردن، ترابردن، بارگیری کردن سایر معانی: مخفف:، کشور پرتغال، کشتی گا ...
حمایت کردن، حمایت کردن از، نگه داری کردن، حفظ کردن، محفوظ کردن، حفاظت کردن، مصون کردن، حراست کردن، نیکداشت کردن سایر معانی: محافظت کردن، پاسداشت کردن، پاییدن، اندخسیدن، داشتبانی کردن، پاسبان ...
کاردانی، تدبیر
حفاظت، امانت، حفظ چیزی از خطر و غیره سایر معانی: امانت داری، پاسداشت، ایمن داشت، نگهداری، حفظ، حفاظت، توجه