safekeeping
/ˈseɪfˈkiːpɪŋ/

معنی

حفاظت، امانت، حفظ چیزی از خطر و غیره
سایر معانی: امانت داری، پاسداشت، ایمن داشت، نگهداری، حفظ، حفاظت، توجه

دیکشنری

نگهداری
اسم
protection, conservation, safekeeping, keep, custody, aegisحفاظت
trust, integrity, honesty, safekeeping, trusteeship, fideismامانت
safekeepingحفظ چیزی از خطر و غیره

ترجمه آنلاین

نگهداری

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.