safekeeping
معنی
حفاظت، امانت، حفظ چیزی از خطر و غیره
سایر معانی: امانت داری، پاسداشت، ایمن داشت، نگهداری، حفظ، حفاظت، توجه
سایر معانی: امانت داری، پاسداشت، ایمن داشت، نگهداری، حفظ، حفاظت، توجه
دیکشنری
نگهداری
اسم
protection, conservation, safekeeping, keep, custody, aegisحفاظت
trust, integrity, honesty, safekeeping, trusteeship, fideismامانت
safekeepingحفظ چیزی از خطر و غیره
ترجمه آنلاین
نگهداری
مترادف
aegis ، assurance ، care ، certainty ، cover ، custody ، guardianship ، guarding ، insurance ، preservation ، protecting ، reassurance ، refuge ، safeguard ، security ، shelter ، supervision ، trust