[شیمی] نوآرایی کلایزنی - نوآرایی کلایزنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرار، تصویب نامه، داوری، تصمیم، عزم، حکم دادگاه سایر معانی: قصد، آهنگ، گزیر، رای، تعیین تکلیف، حکم، قاطعیت، اراده، عزم راسخ، (مشت بازی) بردن با امتیاز (در مقابل بردن با ضربه ی فنی) [کامپیوتر ...
اصلاح، تهذیب، اصلاحات سایر معانی: بازسازی، بازساختگی، تحول
نوعی نوآرایی که در آن گروه مهاجر با زوجالکترون خود از یک اتم به اتم دیگر میرود [شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی اَبیراهی فامتنی که در آن تکههایی از فامتن با آرایش جدید در کنار یکدیگر قرار میگیرند [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ...