[کامپیوتر] آمادگی مجموعه داده ها [برق و الکترونیک] آمادگی منبع داده ها ( دی اس ار ) سیگنال کنترلی مورد استفاده در وسط rs 232 c برای مودمها که نسان می دهد پایانه آماده ارسال سیگنال است . ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبناک، نازک، باریک، نخ مانند، رشته رشته، با صدای باریک سایر معانی: ضعیف، ریسمانی، نخ سان، نخ نخ، ریسمان ریسمان، نخ دار، پوشیده از ریسمان، الیاف دار، ن مانند [نساجی] نخ مانند - رشته ای - با ...
مردد، کند، غیر اماده، نامهیا، حاضر نشده سایر معانی: ناآماده
توانا، قابل، مستعد، لایق، شایسته، اماده، با استعداد، صلاحیت دار، دارای صلاحیت قانونی، خلیق سایر معانی: قادر، دارای استطاعت، حق داشتن، قابل ... بودن، ماهر، چیره دست، ماهرانه، vi ,، vt : توانا ...
مشتاق، تشنه سایر معانی: (قدیمی)
منتظر شدن، در کمین نشستن، انتظار داشتن، منتظر بودن سایر معانی: صبر کردن، انتظار کشیدن، چشم به راه بودن، ملازم کسی بودن، در کمین کسی نشستن
بتا، دومین حرف الفبای یونانی سایر معانی: حرف دوم الفبای یونانی، رقم دوم (فهرست یا لیست)، نفر یا چیز دوم، (نجوم) نام دومین ستاره ی هر استارگان (صورت فلکی) از نظر میزان درخشش (که بعد از آن نام ...
(امریکا) پول نقد (که هنگام خرید یکجا پرداخت شود)
ماهر، زبر دست، زرنگ، چابک، چالاک، سریع، استادانه، کاردان سایر معانی: چیره دست، کارامد، تردست، زبردستانه، چیره دستانه، ماهرانه، تردستانه
انجام دادن، عمل کردن، بدرد خوردن، کردن، کفایت کردن سایر معانی: انجامیدن، پایان دادن، تمام کردن، به انجام رساندن، آماده کردن، ایجاد کردن، موجب شدن، سبب شدن، تولید کردن، پرداختن به (کاری)، رسی ...
خشکبار، اجناس خشک سایر معانی: (کالای خشک مانند پارچه و نخ و سایر وسایل دوزندگی) منسوجات
مشتاق، پر هوس، حریص، ترد و شکننده، پر از اشتیاق، پر اشتیاق سایر معانی: شایق، خواهان، خواستار، راغب، بی قرار، چشم انتظار، بی تاب، (قدیمی) تندوتیز، رجوع شود به: eagre، ذیعلاقه [عمران و معماری] ...