حصول، کشش، حیطه، رسایی، برد، رسیدن به، نائل شدن، نائل شدن به سایر معانی: رسیدن، بالغ شدن بر، (با تلفن و غیره) تماس گرفتن، دسترسی داشتن، (دست و غیره را) دراز کردن، رساندن، توسعه داشتن، ادامه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] به موضوعی رسیدگی کردن
(انگلیس - عامیانه)، (جمع) لباس دست دوم (که مثلا خواهر بزرگتر به کوچکتر می دهد)، غیر ابتکاری، وازده
[نساجی] ماشین کمک طراح
محدودۀ دسترسی [مهندسی برق] فضایی پیرامون یک سامانۀ الکتریکی که در آن فرد میتواند بدون نیاز به ابزار خاص، به سامانه دسترسی داشته باشد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نقض عهد، نقض عهد کردن، رخنه، شکاف، نقض کردن، ایجاد شکاف کردن، رخنه کردن در سایر معانی: نقض، تخلف، تجاوز، خلف (وعده)، (در مورد قانون و سنت و قول و غیره) شکستن، (در مورد دیوار و سد و خط دفاعی ...
[زمین شناسی] ایجاد شکاف کردن،رخنه کردن
[حسابداری] نقض قرارداد [حقوق] نقض قرارداد
ترک وظیفه [حقوق] عدم انجام وظیفه
[حقوق] اخلال در نظم عمومی
[حقوق] افشاء غیر مجاز (نامه، تلگراف، مکالمه تلفنی و نظایر آن)
نققانون