پلید سایر معانی: الوده کردن، بی حرمت کردن، بی عفت کردن، گردنه، رژه رفتن، گذرگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از فرط خوشی از خود بیخود شد، عرش را سیر کرد