overjoyed
/ˌoʊvəˈdʒoɪd/

معنی

از فرط خوشی از خود بیخود شد، عرش را سیر کرد

دیکشنری

خوشحال شدم
فعل
delight, overjoyمحظوظ کردن
overjoyبیش از حد لذت بردن

ترجمه آنلاین

بسیار خوشحال

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.