حیرت، سرگشتگی، بغرنجی سایر معانی: حیرت، سرگشتگی، بغرنجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی سایر معانی: سر در گمی، بهت، حیرت، آشفتگی، اختلال (حواس یا اوضاع)، سرگشتگی، بی ترتیبی، به هم ر ...
رمز، معما، چیستان، لغز، بیان مبهم سایر معانی: سخن پیچیده
هنر، سر، شبیه، صنعت، حرفه، خفا، پیشه، رمز، معما، لغز، راز سایر معانی: (داستان یا نمایش) معماآمیز، مبهم و پیچیده، (جمع - به ویژه در عهد باستان) مراسم سری مذهبی (که فقط خواص حق شرکت در آنرا دا ...
گیج سازی، مشکل وپیچیده سازی سایر معانی: گیج سازی، مشکل وپیچیده سازی
نا معلومی، شک، تردید، چیز نامعلوم، بلاتلکیفی سایر معانی: بلاتکلیفی، عدم قطعیت، غیر محرز بودن، محقق نبودن، نا پابرجایی، ناپایداری، بی ثباتی، تزلزل، عدم ثبات، دودلی، سرگشتگی، شبهه، احتمال، اتف ...