سنگ تیغ تیز کن، ناله کردن، صاف کردن، با سنگ تیز کردن سایر معانی: تیز کردن (با سنگ خان)، (مجازی) کارآزموده کردن، زبردست کردن، سنگ چاقو تیزکن، سنگ خان، تیزکن، فسان، افسان، (محلی)، (از ته دل) خ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تند کردن، تیز کردن، تقلب کردن، تیز شدن، نوک تیز کردن سایر معانی: تند کردن یا شدن، شدید کردن یا شدن [کامپیوتر] دقیق کردن، تیز کردن- فیلتری که تمرکز بر یک ناحیه ی تعریف شده را دقیق تر می کند. ...