صدای خرخر گربه، خر خر کردن سایر معانی: هر صدای شبیه به خرخر گربه: زمزمه، (موتور و غیره) ویژ ویژ، فرفر، (صدای گربه هنگام استراحت) خرخر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] روش نیوتون-اسپورل
spurry شبیه مهمیز یا سیخک، نوک تیز، ثاقب، مهمیزدار
شتاب، سرعت، تسریع، افزایش سرعت، تندی، تعجیل سایر معانی: تشدید، بالاروی، سرعت گیری [خودرو] شتاب. [شیمی] 1- شتاب 2- تندى، سرعت گیرى، تعجیل 3- تشدید، بالاروى [سینما] شتاب [عمران و معماری] شتاب ...
اواز، سرود، تصنیف، خواندن، اواز خواندن، سرودن، سرود خواندن، سراییدن سایر معانی: آواز خواندن، خنیدن، نغمه سرایی کردن، ترنم کردن، تمجید کردن، (از راه شعر و آواز) تعریف کردن، ستودن، (زنبور یا ک ...
صدای زمزمه یا آه، زمزمه یا خش خش کردن سایر معانی: صدای نرم و زمزمه مانند، زمزمه، صدای آه مانند، صدای زمزمه یا اه
صدای نجوا، پچ پچ، susurrous نجوایی، شبیه نجوا