زمان گذشته ساده فعل prove قسمت سوم فعل prove [بهداشت] آزموده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] ناحیه ی شناخته شده
[معدن] ذخیره معدنی قطعی (ارزیابی ذخیره)
[زمین شناسی] کانسنگ قطعی، ذخایر اثبات شده
[زمین شناسی] ذخیره قطعی - ذخایر کانی های فلزی و غیر فلزی و نفت و گاز که برای آن ها ارزیابی های کمی و کیفی قابل اعتماد انجام گرفته است.
[نفت] ذخایر مسلم نفت قابل استخراج
حد، اصل، منشاء، زادگاه، منبع، منطقه قدرت یا درک سایر معانی: سرچشمه، سرمنشا، اشتقاق، مبدا [زمین شناسی] منشأ، خاستگاه - منطقه منشأ، به ویژه منطقه ای که مواد تشکیل دهنده یک سنگ یا رخساره رسوبی ...
وابسته بشهر، اهل پروانس، زبان پروانسی
(بخشی از جنوب فرانسه که کنار دریای مدیترانه است) پرونس
یافتگاه [باستانشناسی] خاستگاه و حوزۀ تعلق فرهنگی هر اثر تاریخی یا هنری یا باستانشناختی
واژههای مصوب فرهنگستان
جایمان لَتی [باستانشناسی] کوچکترین واحد فضایی در تعیین جایمان و ثبت و ضبط دادههای دوبعدی برای یافتههای سطحی و سهبعدی برای یافتههای کاوش ...
(جانور شناسی) پیش شکمچه