provenance
معنی
حد، اصل، منشاء، زادگاه، منبع، منطقه قدرت یا درک
سایر معانی: سرچشمه، سرمنشا، اشتقاق، مبدا
[زمین شناسی] منشأ، خاستگاه - منطقه منشأ، به ویژه منطقه ای که مواد تشکیل دهنده یک سنگ یا رخساره رسوبی از آنجا مشتق می شود. همچنین سنگ هایی که این ناحیه از آن ها تشکیل می شود.
سایر معانی: سرچشمه، سرمنشا، اشتقاق، مبدا
[زمین شناسی] منشأ، خاستگاه - منطقه منشأ، به ویژه منطقه ای که مواد تشکیل دهنده یک سنگ یا رخساره رسوبی از آنجا مشتق می شود. همچنین سنگ هایی که این ناحیه از آن ها تشکیل می شود.
دیکشنری
پروانه
اسم
origin, source, origination, provenance, genesis, principleمنشاء
birthplace, provenanceزادگاه
origin, principle, axiom, maxim, element, provenanceاصل
source, original, fount, provenance, fountainhead, wellspringمنبع
limit, extent, bound, measure, margin, provenanceحد
provenanceمنطقه قدرت یا درک
ترجمه آنلاین
منشأ