[کامپیوتر] میدان محفوظ ف میدان حفاظت شده .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکان حفاظت شده
[برق و الکترونیک] حافظه محافظت شده
[کامپیوتر] حالت حفاظت شده - حالتی در ریزپردازنده های 80286، 80386، 80486 یا Pentium که می تواند به حداکثر حافظه ی ممکن دستیابی داشته باشد. در این حالت، پردازنده ها فقط می توانند برنامه هایی ...
[برق و الکترونیک] موتور محافظت شده
[کامپیوتر] انباره محفوظ ف انباره محافظت شده، حافظه محافظت شده .
[برق و الکترونیک] حفاظت نشده
دماسنج بیحفاظ [علوم جَوّ] نوعی دماسنج وارونهای برای سنجش دمای آب دریا که در برابر فشار ایستابی (hydrostatic) بیحفاظ است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بى پناه، بى مدافع
روباز، بی پناه، سرد، اشکار، پدیدار، درمعر نهاده [سینما] نور دیده - نور خورده - حلقه های فیلمبرداری شده - فیلم نگاتیف / نور دیدن فیلم نگاتیف [عمران و معماری] نمایان [کوه نوردی] بی حفاظ. ...
(دژ و شهر و غیره) تسخیر پذیر، گشودنی، قابل ابستنی
گاو صندوق، صحیح، مطمئن، امن، بی خطر، محفوظ، محفوظ از خطر، ایمن، اطمینان بخش، صدمه نخورده سایر معانی: امان، امن و امان، مصون، صحیح و سالم، بی مخاطره، فارغ از خطر، قابل اعتماد، قابل اطمینان، ن ...