تناسلی، فرااور سایر معانی: وابسته به تولید مجدد، بازفرآور، بازفروردی، بازساختی، بازآور، بازآورشی، نوزایشی، وابسته به پخش صدا، آواپخشی، مولد [ریاضیات] تکثیری، قابل تکثیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاربتی، جنسی، تناسلی سایر معانی: وابسته به جفت گیری، مرزی، گایشی، گشنی، وابسته به نر بودن و ماده بودن، نرینگی - مادینگی، ژادی، وابسته به الت تناسلی و جماع [بهداشت] جنسی - تناسلی ...
مردانه، دارای نیروی مردی، دارای رجولیت سایر معانی: مردوار، مردآسا، مردمانند، نیرومند، مردافکن، پرزور، قوی، قادر به جفتگیری، (از نظر جنسی) پرتوان، دارای کمر قرص، حشری