اساسا، بطور کلی، بیشتر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از همه مهم تر، مافوق همه، مخصوصا، بالاترازهمه
عمدتا، اصلا، علی الخصوص، بیشتر، اساسا، در اصل، بطور عمده [نساجی] اساسا" [ریاضیات] اصلی، اساسا
غالبا سایر معانی: بیشتر، عمدتا، در اکثر موارد، در بیشتر حالات، اساسا
منحصرا سایر معانی: به ویژه، بخصوص، مخصوصا، بالاخص، جز به جز، قلم به قلم، به طور مبسوط، مشروحا، به طور فوق العاده، یک کاره، یکجور مخصوص، بطرز مخصوص، جزبجز [فوتبال] مخصوصا [ریاضیات] به ویژه ...