[ریاضیات] یکان-دوگان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] روش سیمپلکس اولیه-دوگان
[ریاضیات] الگوریتم سیمپلکس اولیه-دوگان
[ریاضیات] جدول اولیه-دوگان
[ریاضیات] قابل قبول اولیه
[حسابداری] مدل اصلی
[ریاضیات] بهینگی اولیه و شدنی دوگان
[ریاضیات] مساله ی اولیه ی محدود شده ی دوگان
[ریاضیات] اولیه ی خطی
[ریاضیات] مسأله ی اولیه ی محدود شده
پیشین، باستانی، اولیه، بسیار کهن سایر معانی: نخستینی، آغازین، فطری، غریزی، سرشتی [مهندسی گاز] پیشین، اولیه
اصلی، اساسی، بسیار کهن، خاستگاهی، اصل نخستین سایر معانی: ازلی، آغازین، جهان آغازین، جهانزادی (رجوع شود به: primitive و primeval)، غیر ناشی از چیز دیگر، نافراگردی، نازاده، عنصر نخستین [زمین ش ...