[عمران و معماری] شاهراه فرورفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] DSB با حامل حذف شده
ژنگان بیانشده [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← رونوشتگان
واژههای مصوب فرهنگستان
دست افشار
[زمین شناسی] منطقه متاثر قسمت مقعر صدف مارپیچ یک سرپا که دارای سطوحی مشترک با قسمتهای بعدی و قبلی مشابه خود بوده و به آنها فشرده شده است.
[عمران و معماری] آجر فشرده
[برق و الکترونیک] ارسال حامل - حذف شده ارسالی که در آن مولفه حامل موج مدوله شده، حذف شده است و فقط باندهای جانبی آن ارسال می شوند .
مستطیلی بسفروفشرده [زیستشناسی - علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی به شکل مستطیل در گیاهان که نسبت طول به عرض آن یک به شش باشد
پریشان، مصیبت زده، محنت زده، غمزده، غمدیده، غمخور، دچار، مبتلا
جور دیده، صدمه دیده (شخص)، رنجیده، آزرده، محنت رسیده، مغموم، ستمدیده، محروم شده ازحق
سیاه، افسرده، غمگین، عبوس سایر معانی: دلمرده، دلگیر، محزون، ناشاد
مختصر، کوتاه، موجز، لب گو، فشرده ومختصر سایر معانی: (در مورد سخن یا نوشته ای که در عین وضوح مختصر هم هست) فشرده [برق و الکترونیک] فشرده، مختصر و موجز