پیش روی، سبقت، تقدم، انحراف مسیر، تغییر جهت محور جسم گردند سایر معانی: (مکانیک) انحراف مسیر، (حرکت) تقدمی (یا تقدیمی)، (فرفره و غیره) تغییر محور، آسه جنبی، عمل پیشتر بودن (از نظر مکان یا زما ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(نجوم) پیش روی اعتدالین، تقدیم اعتدالین، تقدم اعتدالین
[برق و الکترونیک] حرکت تقدیمی ظاهری حرکت زاویه ای محور چرخشگر یک ژیروسکوپ در اثر گردش زمین نسبت به خط مرجعی در روی زمین .
[زمین شناسی] حرکت تقدیمی عمومی این حرکت ناشی از اثر ماه و خورشید و حرکت تقدیمی سیارهای، به عنوان تغییرات دراز مدت شناخته شدهاند. مجموعه دو حرکت تقدیمی، به نام حرکت تقدیمی عمومی معروف است.
[برق و الکترونیک] کغناطیس سنج تقدم اسپینی مغناطیس سنجی که از اصل تقدم پروتون آزاد در ابزار دقیق الکترونیک کوانتومی برای اندازه گیری و ثبت پدیده های مغناطیسی زمین استفاده می کند. مغناطیس سنج ...
سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم سایر معانی: ارجحیت، سابقه، (رده بندی سفرا یا کارمندان و غیره برحسب) ارشدیت (precedency هم می گویند)، پیشتر یا ارجح بودن (از نظر زمان یا رتبه ...
جابهجایی نقاط اعتدال بهاری و پاییزی روی منطقهالبروج [نجوم]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی مغناطیسسنج برای آشکارسازی بقایای سازههای مدفون باتوجهبه تغییرات شدت میدان مغناطیسی زمین [باستانشناسی]