دل و جرئت پیدا کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشین الیاف بازکن پشم [نساجی] نوعی ماشین عدل شکن پشم - ماشین باز کننده الیاف پشم
[ریاضیات] مختصات پلوکری خط
دلیر، باشهامت، ترد، پردل سایر معانی: پر دل و جرات، با جرئت، شجاع، نترس، شکننده
خیره سری، سر زندگی، شجاعت، دلیری، مردانگی، سلحشوری، جلوه سایر معانی: دلاوری، تهور، پر دلی، شهامت، کنداوری، جاه، شکوه، نما، جلال، شکوهمندی
(لاتین) امروز را رها مکن، تا وقت هست خوش باش، فرصت عیش و طرب را از دست مده
شهامت، جرات، پردلی، متهور، سرانداز، یارایی، جسور، سرزنده سایر معانی: بی باک، بی پروا، نترس، وقیح، گستاخ، بی ادب، شجاعانه، دلیرانه، بیباکانه، متهورانه، شجاعت، بی باکی، بی پروایی، دلیری، تهور، ...
خود سری، خیره سری سایر معانی: بی ترسی، بی باکی
پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن سایر معانی: پشم (گوسفند و حیوانات مشابه)، کرک، دزدیدن، کلاه کسی را برداشتن، مال کسی را خوردن، ...
بازی، سرگرمی، شوخی، شکار، مسابقه، جانور شکاری، یک دور بازی، مسابقه های ورزشی، سرحال، تفریح کردن، دست انداختن سایر معانی: بازی ورزشی (مثل فوتبال)، جست و خیز، گیم، بازی در یک سری مسابقه، بخشی ...
جسارت، خود سری، بی باکی سایر معانی: دلیری، بی پروایی، سرسختی، نیرومندی
خود سری سایر معانی: بی باکی، دلیری، بی پروایی، تهور