fleece
معنی
پشم گوسفند وجانوران دیگر، پارچه خوابدار، لخت کردن، پشم چیدن از، چاپیدن، گوش بریدن، سروکیسه کرد ن
سایر معانی: پشم (گوسفند و حیوانات مشابه)، کرک، دزدیدن، کلاه کسی را برداشتن، مال کسی را خوردن، مقدار پشم که در هر وهله پشم چینی چیده می شود، یک چین پشم، هرگونه پوشش پشم مانند (مثلا موی سر)، پارچه ی نرم پشمی، پولیش، (گوسفند و غیره را) پشم چینی کردن، پشم چیدن، (با پشم پوشاندن) پشم پوش کردن، خواب پارچه
[نساجی] چیدن پشم گوسفند - پشمی که یکبار از گوسفند چیده می شود - خاب پارچه یا قالی
سایر معانی: پشم (گوسفند و حیوانات مشابه)، کرک، دزدیدن، کلاه کسی را برداشتن، مال کسی را خوردن، مقدار پشم که در هر وهله پشم چینی چیده می شود، یک چین پشم، هرگونه پوشش پشم مانند (مثلا موی سر)، پارچه ی نرم پشمی، پولیش، (گوسفند و غیره را) پشم چینی کردن، پشم چیدن، (با پشم پوشاندن) پشم پوش کردن، خواب پارچه
[نساجی] چیدن پشم گوسفند - پشمی که یکبار از گوسفند چیده می شود - خاب پارچه یا قالی
دیکشنری
پشم گوسفند
اسم
fleeceپشم گوسفند وجانوران دیگر
fleeceپارچه خوابدار
فعل
fleece, ransack, strip, harry, pluck, rake upلخت کردن
fleeceپشم چیدن از
plunder, fleece, loot, harry, hurry, robچاپیدن
fleeceگوش بریدن
fleeceسروکیسه کرد ن
ترجمه آنلاین
پشم گوسفند
مترادف
bleed ، burn ، cheat ، clip ، con ، cozen ، defraud ، despoil ، flimflam ، gouge ، hustle ، jerk around ، milk ، mulct ، overcharge ، pluck ، rifle ، rip off ، rob ، rook ، rope in ، run a game on ، sell a bill of goods ، shaft ، strip ، swindle ، take for a ride ، take to the cleaners