دمدمی مزاجی، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی، انحناء پذیری سایر معانی: انحناء پذیری، تغییر پذیری، نرم شدنی، تاشدنی، دمدمی مزاجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازگاری، وفقپذیری، قابلیت توافق و سازش، سازواری سایر معانی: وفق پذیری [ریاضیات] قابلیت انطباق، وفق پذیری، تطبیق پذیری
مسئولیت، پیروی
تورق، انعطاف پذیری، انعطاف، قابلیت انعطاف سایر معانی: خمش [حسابداری] قابلیت انعطاف [عمران و معماری] انعطاف پذیری - خمش پذیری - انعطاف - سازگاری - قابلیت انعطاف [برق و الکترونیک] انعطاف پذیری ...
ظرافت، خوش اندامی، تایید، بخشش، زیبایی، بخشندگی، افسون گری، اقبال، خوش نیتی، جذابیت، منت، ملاحت، قرعه، دعای فیض و برکت، تشویق کردن، اراستن، زینت بخشیدن، موردلطف قراردادن، لذت بخشیدن سایر معا ...
سختی، نرم نشدنی، ارام نشدنی، تسکین ناپذیری، کینه توزی سایر معانی: سنگدل
عدم قبول، عدم موافقت، عدم تسلیم
سختی، سنگدلی سایر معانی: سختی، سنگدلی
سازگاری، قابلیت انعطاف، خم پذیری سایر معانی: قابلت انعطاف [نساجی] قابلیت انحناء - نرمی - خمیری [پلیمر] خم شدنی، خم پذیری
بیرحمی، سخت دلی
دچاری به نرمی استخوان، لغزندگی، سستی، شکنندگی