implacability
/ɪmˌplækəˈbɪlɪtɪ/

معنی

سختی، نرم نشدنی، ارام نشدنی، تسکین ناپذیری، کینه توزی
سایر معانی: سنگدل

دیکشنری

عدم پذیرش
اسم
implacabilityنرم نشدنی
implacabilityارام نشدنی
implacability, insatiabilityتسکین ناپذیری
hardness, hardship, difficulty, adversity, trouble, implacabilityسختی
malice, implacabilityکینه توزی

ترجمه آنلاین

ناپذیری

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.