مست سایر معانی: (خودمانی) مست، پاتیل، مست و خراب، سیاه مست، پاتیل شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] سقف اندود شده
(امریکا - خودمانی) مست، (گاهی با out) لول، نشئه، تحت تاثیر مواد مخدر
وابسته به مشروب، مست سایر معانی: (عامیانه) مست (به ویژه اگر مکرر باشد)، سیاه مست
پرخور,هرزه خور,وابسته به هرزه خوری وزیاده روی
میگسار، ناخوش، پر خور سایر معانی: بیمار (در اثر پرخوری و پرنوشی)
(امریکا - خودمانی) سیاه مست، مست و خراب، آسیب دیده
میگسار، دوران مستی، معتاد به شراب، مست، خنگ، خورده، سرمست، مخمور، لول، نشئه شده سایر معانی: پاتیل، گلست، طافح، تحت تاثیر احساسات، سرخوش، آدم مست، دایم الخمر، الکلی، میخواره، عرق خور، اسم مفع ...
(خودمانی) مست، پاتیل، ترشی (انداخته)
بی هسته، هسته درآورده، بی تکژ، بی دانه، سیاه مست، در عالم هپروت