مربوط به سرتاسر جهان، جهانی سایر معانی: جهانی (به ویژه در مورد کلیسا گفته می شود: کلیسای جهانی)، مربوط به سرتاسر جهان مخصوصا در موردکلیساها گفته میشود، عام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراری، فرار، مهاجر، پناهنده، فانی، تبعیدی، بی دوام، زود گذر سایر معانی: گذرا، مربوط به موضوعات روز، وابسته به مطالب زود گذر، متغیر، عیار، سرگردان، سیار [زمین شناسی] فرار در مباحث مربوط به بو ...
جهانی، سراسری، کروی سایر معانی: گرد، توپ مانند [کامپیوتر] همگانی، سراسری، کلی - (1) اصطلاح کلی به معنای قلمرو بسیار گسترده بر خلاف محلی . ( 2) مربوط به متغیری که نام آن به وسیله ی برنامه ی ا ...
تمایل، گرایش، جاذبه، کشش، قوه جاذبه سایر معانی: (فیزیک) قوه ی جاذبه، گرانش (که کلیه ی اجسام را به سوی هم می کشد و نیروی آن به جرم بستگی دارد)، جذب [شیمی] قوه ى جاذبه، گرانش (که کلیه ى اجسام ...
فضای خارج از هوا یا جو زمین سایر معانی: فضا (فضای خارج از جو زمین)، برون فضا، فضای برونی، (پهلوی) اسپاش [برق و الکترونیک] فضای خارج فضای خارج از جو زمین .
ناخوشی همهگیر، همه جا گیر، جانگیر سایر معانی: جهانگیر، فراگیر، (بیماری که در ناحیه ی بزرگی پراکنده است) بیماری جهانگیر، بیماری فراگیر [زمین شناسی] عالمگیر،جهانگیر شرایط حاکم بر یک ناحیه جغرا ...
منظومه شمسی سایر معانی: منظومه ی شمسی [زمین شناسی] منظومه شمسی - منظومه شمسی عبارتست از خورشید و سایر اجرامی که در مدارهایی به دور آن می گردند. [ریاضیات] منظومه ی شمسی ...
جابهجایی در مسیر خمیدهای که هر سیاره به دور خورشید میپیماید [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
پایینترین لایۀ جوّ، معمولا تا ارتفاع 1500 متر، که در آن شرایط هواشناختی عمدتا تحت تأثیر سطح زمین است|||متـ . لایۀ مرزی جوّ atmospheric boundary layer, ABL [علوم جَوّ] ...
محیط بینِ سیارههای منظومۀ شمسی یا بینِ سیارات منظومههای دیگر [نجوم]
← مقیاس جهانی [علوم جَوّ]
مرحلۀ نخست تشکیـل سحابی سیارهنما [نجوم]