gravitation
/ˌɡrævəˈteɪʃn̩/

معنی

تمایل، گرایش، جاذبه، کشش، قوه جاذبه
سایر معانی: (فیزیک) قوه ی جاذبه، گرانش (که کلیه ی اجسام را به سوی هم می کشد و نیروی آن به جرم بستگی دارد)، جذب
[شیمی] قوه ى جاذبه، گرانش (که کلیه ى اجسام را به سوى هم می کشد و نیروى آن به جرم بستگی دارد)
[عمران و معماری] جاذبه - گرانش - ثقل
[مهندسی گاز] جاذبه، قوه جاذبه، کشش
[زمین شناسی] گرانش،ثقل،جاذبه، جاذبه متقابل بین اجرام و ذرات ماده در جهان .
[ریاضیات] ثقل، گرایش

دیکشنری

گرانش
اسم
attraction, gravitationجاذبه
trend, tendency, orientation, propensity, attitude, gravitationگرایش
gravitationقوه جاذبه
tension, traction, pull, draw, attraction, gravitationکشش
tendency, sentiment, inclination, trend, would, gravitationتمایل

ترجمه آنلاین

جاذبه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.