پرسشنامه سایر معانی: پرسشنامه [حسابداری] پرسشنامه [صنعت] پرسشنامه [ریاضیات] پرسشنامه، سئوالنامه [آمار] پرسشنامه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نژاد پرست، نژاد پرست سایر معانی: نژاد پرست
تامل، اندیشه، تفکر، باز گشت، پژواک، انعکاس، باز تاب، انعکس سایر معانی: هر چیز منعکس شده: تصویر، فرتور، عکس، غور، فکر، آبروریزی، خرده گیری، اندیشه ی منفی، نشان، نشانگر، باز رخش، پستافت، (صدا) ...
جلوگیری کردن از، مهار کردن، نگه داشتن سایر معانی: بازداشتن، جلوگیری کردن، خویشتن داری کردن، خودداری کردن، جلو خود را گرفتن، کف نفس کردن، محدود کردن، لگام کردن، واپاد کردن، مرزیدن، بازداشت کر ...
قضاوت، حکم، رای، گفته، فتوی، فتوا، جمله، محکوم کردن، رای دادن سایر معانی: (دادگاه و غیره) حکم، (دستور زبان) جمله، فراز، (حقوق) حکم صادر کردن، مجازات تعیین کردن، قرار محکومیت (یا زندان) صادر ...
تمایل، عاطفه، نیت، احساس، ضعف ناشی از احساسات سایر معانی: گرایش، (معمولا جمع) عواطف، احساسات، نظر، عقیده، باور، (مثلا هنگام نوشیدن به سلامتی کسی) جمله ی درودآمیز، تعارف، درود، حساسیت، سوهش پ ...
دیدگاه، نقطه نظر، نقطه ثابت سایر معانی: نظر
همه پرسی غیر رسمی، نظر خواهی خودمانی، اخذ رای غیر رسمی وازمایشی
خیره، ستیزه جو، ستیزه گر، ستیز گر، سرکش، ستیز جو، معاند، خیره سر، کله شق، سر سخت، لجوج، سمج سایر معانی: مصمم، یک دنده، لجباز، خودرای، چشم سفید، سر سختانه، لجوجانه، مصممانه، مقاوم، دپرپای، دی ...
حدس، گمان، تخمین، ظن، حدس زدن، گمان بردن سایر معانی: گمان و حدس
مرام، عقیده، اصول، انگاره، انگاشته، متعقدات مذهبی، پایه تفکر سایر معانی: آغازه، اصل (اصول)، (اندیشه و غیره) پایه، مبنا، انگاره (انگارگان)، انگاشته (انگاشتگان)، افراس، افراه
قضیه، پایان نامه، رساله دکتری، ضرب قوی سایر معانی: تز، رساله، بر نهاد، برنهشت، نهشته، اصل، فرض [ریاضیات] برنهاد، پایان نامه، فرض، رساله، تز