نادر، ماورای پدیدههای علمی مکشوف، فوقالطبیعه سایر معانی: (پدیده های روانی) پراهنجار، غیر طبیعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارو، دارویی، وابسته به داروسازی سایر معانی: دارویی (pharmaceutic هم می گویند)، وابسته به داروسازی و داروسازان، دوا [آمار] داروسازی
برجذب فیزیکی [شیمی] نوعی برجذبش که نیروهای درگیر در آن از نوع لاندن/ واندروالس هستند|||متـ . برجذبش فیزیکی
واژههای مصوب فرهنگستان
خوش اندامی، قشنگی، زیبایی سایر معانی: خوشگلی
پاک کننده، مسهل، ضد یبوست، تطهیری، کارکن، پاکساز، پالایشی سایر معانی: ملین، پالاینده، پالاگر
تطهیری، برزخی سایر معانی: وابسته به برزخ
ماده جامد، سفت، خالص، یک پارچه، سخت، محکم، بسته، قوی، نیرومند، استوار، قابل اطمینان، جامد، توپر، مستحکم، منجمد، حجمی، سه بعدی، ز جسم سایر معانی: جامد (در برابر: مایع liquid و گاز gas)، بربست ...
متخصص، ویژهگر، ویژه کار سایر معانی: ویژه کار، ویژه گر، متخصص [حسابداری] کارشناس [نساجی] کارشناس - متخصص
زمینی، دارای تلوریوم سایر معانی: وابسته به تلوریم (tellurium)، رجوع شود به: tellurian، tellurous دارای تلوریوم
زمین، سرزمین، خاکی، دنیوی، زمینی سایر معانی: وابسته به کره ی زمین، دنیوی (در برابر: اخروی)، این جهانی، کره ی زمین
زمینی، خاکی، دنیوی، این جهانی سایر معانی: خشکی، زمینی (در برابر: آبی یا هوایی)، زمین زی، خاکزی، وابسته به کره ی زمین، وابسته به نخستین چهار سیاره ی منظومه ی شمسی (عطارد و زهره و مریخ و زمین) ...
علمی، نظری سایر معانی: نگره ای، دیدمانی، تئوریک، وابسته به یا از نظر تئوری [ریاضیات] نظری، کلی، فرضی، نظریه، نگرش، تئوریک، نگره ای [آب و خاک] نظری