عبارتپردازی [موسیقی] 1. محقق کردن ساختار عبارات یک اثر موسیقایی در اجرا|||2. ساختار عبارت
واژههای مصوب فرهنگستان
رجوع شود به: phraseology [ریاضیات] بدنی، جسمانی، فیزیکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیما، حالت، بیان، قیافه، عبارت، تجلی، ابراز، کلمه بندی سایر معانی: به زبان آوری، آب و تاب، روش بیان، شور، حال، اصطلاح، صورت، زبانزد، هشته، بیانگر، نشانه، گویا، نشانگر، (قیافه یا حرکات و غیره ...
تفسیر، برگردان، انقال، ترجمه، پچواک، حرکت انتقالی سایر معانی: ترجمان (ترگمان)، یچواک، یچوه، ویچار [شیمی] انتقال [عمران و معماری] انتقال [کامپیوتر] انتقال، ترجمه [برق و الکترونیک] انتقال، ترج ...
1. محقق کردن ساختار عبارات یک اثر موسیقایی در اجرا|||2. ساختار عبارت [موسیقی]