translation
/trænzˈleɪʃn̩/

معنی

تفسیر، برگردان، انقال، ترجمه، پچواک، حرکت انتقالی
سایر معانی: ترجمان (ترگمان)، یچواک، یچوه، ویچار
[شیمی] انتقال
[عمران و معماری] انتقال
[کامپیوتر] انتقال، ترجمه
[برق و الکترونیک] انتقال، ترجمه
[صنایع غذایی] ترجمه : پدیده ای در تشکیل پروتئینها که در ان رمز توارثی از RNA پیک به صورت تسلسل اسیدهای آمینه در ساختمان پروتئینها ترجمه می شود
[مهندسی گاز] انتقال، حرکت انتقالی
[ریاضیات] انتقال
[پلیمر] انتقال
[آمار] انتقال

دیکشنری

ترجمه
اسم
translation, version, interpretation, renditionترجمه
translation, lapel, refrain, chorus, repetend, reversبرگردان
interpretation, commentary, exegesis, comment, explanation, translationتفسیر
translationپچواک
conveyancing, transduction, translationانقال
translationحرکت انتقالی

ترجمه آنلاین

ترجمه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.