مردلاس زن، زن دنبال کن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت تند و سبک، لاس، طنازی کردن، لاس زدن، عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن سایر معانی: لاسیدن، لوندی کردن، عشوه گری کردن، کرشمه کردن، (با: with) به بازی گرفتن، بازی کردن با، (به طور نیمه جدی ...
فریبنده، گول زن، گول زننده، اغوا کننده، گمراه سازنده
(با: for یا after و غیره) چشم چرانی کردن، شهوت پرستی کردن، چشم چرانی
جوان دخترباز، جوان عیاش سایر معانی: (مرد - به ویژه پولدار) عیاش، الواط، خانم باز