[برق و الکترونیک] لامپ مدادی لامپ نوسان ساز یا تقویت کننده ی UHF دراز، باریک و گرد .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدادکاری
با مداد کشیده شده، مدادی، با مدادسایه زده، پرتوی، شعاع دار
(محلی) رجوع شود به: depend
اویزه، لنگه، شیب، بی تکلیف، اویز شده سایر معانی: (هر چیز تزیینی که از چیز دیگر آویخته باشد) آویزه، زیور، طاق (در برابر: جفت)، همتا، معلق، اویخته، قرین، نامعلوم، ضمیمه شده [ریاضیات] آویخته، ن ...
گروه آویزان [شیمی] گروهی شیمیایی که در زنجیر بسپارها وجود دارد و به مازه آویزان است
واژههای مصوب فرهنگستان
گروه آویزان [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] گروهی شیمیایی که در زنجیر بسپارها وجود دارد و به مازه آویزان است
بسپار آویزیونی [شیمی] بسپاری یونی که در آن یون پیوندخورده از زنجیرۀ اصلی آویزان است
آویز سولفیدی [شیمی] گروهی شیمیایی بر پایۀ گروههای سولفیدی که در کائوچوی طبیعی پختشده با گوگرد وجود دارد
اویخته سایر معانی: آویخته، آویزان، معلق، پیش آمده، معوق، بلاتکلیف، در شرف تصمیم گیری، در دست انجام یا داوری، قریب الوقوع، نامعلوم، ناقص، ناتمام، مجمل
در اثنای مرافعه [حقوق] تا تعیین تکلیف دعوی، ضمن دادرسی، در جریان دادرسی
تا زمانی که، در طی، در مدت سایر معانی: بلاتکلیف، در دست انجام (یا مطالعه یا داوری و غیره)، در شرف وقوع، قریب الوقوع، زود آیند، (در) طی، (در) حین، تا، معلق، آویخته، امر معلق، متکی [حقوق] مطرو ...