دیدگاه، درجه نشانه روی سایر معانی: (تفنگ و غیره) درجه ی نشانه روی، در تفنگ درجه نشانه روی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روزنه، دیدگاه، درز سایر معانی: (سوراخ یا روزنه ای که از آن نگاه می کنند) پالکانه، نگاه سوراخ، دیدروزن، روزنه، دیدگاه، سورا
جیر جیر، اشاره مختصر، جیر جیر کردن، اشاره مختصر کردن به سایر معانی: صدای جیک جیک (جوجه ی پرندگان و ماکیان)، جیک، جیک زدن
سپیده دم، فجر، پگاه، سحر
گشتن، چپ نگاه کردن، چشم گرداندن سایر معانی: (با چشم بسیار باز یا از حدقه بیرون زده) نگاه کردن، (از روی کنجکاوی یا تعجب) نظاره کردن، زل زدن، خیره شدن، عینک ایمنی، (در هواپیماهای روباز قدیمی) ...
وابسته به کندوکاو، تحقیقی، بازجویانه، جستجوگرانه (investigatory هم می گویند)، مبنی بر رسیدگی، باز جو ینده
سحرگاه، صبحدم سایر معانی: (شعر قدیم) بامدادان، بامگاه
نگاه دزدانه، زیرچشمی نگاه کردن سایر معانی: (به ویژه از روزنه یا پشت پرده و غیره و به سرعت) نگاه کردن، دزدانه نظر افکندن، زیرچشمی نگریستن (رجوع شود به: peep2)، نگاه دزدکی، نگاه تند و نهانی [ک ...
فریاد، دعوا، جیغ، نزاع، ضجه، داد، جیغ ممتمد، فاش کردن، جیغ کشیدن سایر معانی: (صدای خوک) اینک، خرناس، اینک اینک کردن، خرناس کشیدن، صدای تیز و طولانی، زوزه، شیهه، (پرنده) قات قات، زوزه کشیدن، ...
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن سایر معانی: گمیز کردن، گمیزیدن، زهراب کردن